جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
mager
01
(گوشت) لخم, (گوشت) بدون چربی
مثالها
Ich esse gern mageres Fleisch.
من دوست دارم گوشت لاغر بخورم.
Mageres Rindfleisch ist gesünder.
گوشت گاو لاغر سالمتر است.
02
لاغر, ضعیف
مثالها
Er ist nach der Krankheit sehr mager geworden.
او بعد از بیماری بسیار لاغر شد.
Die Katze sieht mager aus und braucht mehr Futter.
گربه لاغر به نظر میرسد و به غذای بیشتری نیاز دارد.



























