جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Die Kondition
[gender: feminine]
01
آمادگی بدنی, وضعیت بدنی
مثالها
Nach 6 Wochen Training hat sie eine viel bessere Kondition.
بعد از 6 هفته تمرین، کاندیشن او بسیار بهتر شده است.
Meine Kondition lässt nach, wenn ich nicht regelmäßig schwimme.
کندیشن من کاهش مییابد اگر به طور منظم شنا نکنم.
02
شرط
مثالها
Die Konditionen des Vertrags sind verhandelbar.
شرایط قرارداد قابل مذاکره است.
Die Bank bietet günstige Kreditkonditionen an.
بانک شرایط وام مطلوب ارائه میدهد.



























