جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
installieren
[past form: installierte]
01
نصب کردن, راه انداختن
مثالها
Ich installiere das neue Betriebssystem.
من در حال نصب کردن سیستم عامل جدید هستم.
Kannst du das Programm für mich installieren?
آیا میتوانی برنامه را برای من نصب کنی؟



























