جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
gutbürgerlich
01
از طبقه متوسط جامعه, [وابسته به طبقه متوسط جامعه]
مثالها
Sie führt ein gutbürgerliches Leben in der Vorstadt.
او در حومهی شهر زندگی بورژوایی دارد.
Das Hotel hat ein gutbürgerliches Flair.
هتل دارای فضایی بورژوایی است.



























