جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
frei
01
آزاد, رها
مثالها
Der Vogel ist frei.
پرنده آزاد است.
Ich bin jetzt frei und kann kommen.
من اکنون آزاد هستم و میتوانم بیایم.
02
تعطیل, (روز) آزاد
مثالها
Am Montag habe ich frei.
دوشنبه، من آزاد هستم.
Heute ist mein freier Tag.
امروز روز آزاد من است.
03
خالی, اشغالنشده
مثالها
Ist dieser Platz noch frei?
آیا این صندلی هنوز خالی است؟
Das Zimmer ist frei.
اتاق خالی است.
04
بدون, بدون وجود، بدون نیاز به
مثالها
Diese Milch ist frei von Laktose.
این شیر عاری از لاکتوز است.
Wir arbeiten frei von Angst.
ما آزاد از ترس کار میکنیم.



























