جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Die Fahrkarte
[gender: feminine]
01
بلیط, بلیط (وسایل نقلیه عمومی)
مثالها
Ich kaufe eine Fahrkarte für den Zug.
من یک بلیط برای قطار میخرم.
Die Fahrkarte kostet zehn Euro.
بلیط ده یورو هزینه دارد.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
بلیط, بلیط (وسایل نقلیه عمومی)