جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
ehe
01
پیش از آنکه
مثالها
Ich ging ins Bett, ehe ich das Licht ausschaltete.
من قبل از خاموش کردن چراغ به رختخواب رفتم.
Er rief an, ehe ich gehen konnte.
او زنگ زد قبل از اینکه من بتوانم بروم.
Die Ehe
[gender: feminine]
01
ازدواج
مثالها
Die Ehe ist ein wichtiger Schritt im Leben.
ازدواج یک گام مهم در زندگی است.
Sie feiern ihre goldene Ehe.
آنها در حال جشن گرفتن ازدواج طلایی خود هستند.



























