جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Das Dasein
[gender: neuter]
01
برجاهستی, آنجا بودن، آنجا هستن
مثالها
Das Dasein ist mehr als nur zu leben.
دازاین بیش از فقط زندگی کردن است.
Philosophen beschäftigen sich mit dem Sinn des Daseins.
فیلسوفان با معنای وجود سروکار دارند.



























