جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
begreifen
[past form: begriff]
01
درک کردن, فهمیدن
مثالها
Ich kann das Problem nicht begreifen.
من نمیتوانم مشکل را درک کنم.
Es dauerte lange, bis er die Situation begriff.
مدت زیادی طول کشید تا او موقعیت را درک کرد.



























