جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
beeinflussen
01
تاثیر گذاشتن, نفوذ داشتن
مثالها
Die Musik beeinflusst meine Stimmung.
موسیقی بر خلق و خوی من تأثیر میگذارد.
Eltern beeinflussen ihre Kinder stark.
والدین به شدت بر فرزندان خود تأثیر میگذارند.



























