جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le ventre
[gender: masculine]
01
شکم
مثالها
Il a mal au ventre après le repas.
بعد از غذا شکمش درد میکند.
Elle a mis sa main sur son ventre.
او دستش را روی شکمش گذاشت.
02
رحم
مثالها
Le bébé grandit dans le ventre de sa mère.
نوزاد در شکم مادرش رشد میکند.
Elle a mal au ventre à cause de sa grossesse.
به دلیل بارداریاش شکمش درد میکند.



























