جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
valider
01
تایید کردن
مثالها
Le professeur a validé mon choix de sujet.
معلم تأیید کرد انتخاب موضوع مرا.
Tu dois valider ton billet avant de monter dans le train.
قبل از سوار شدن به قطار باید بلیت خود را اعتبارسنجی کنید.
02
قبول شدن, نیفتادن در (درسی)، مشروط نشدن
مثالها
J' ai validé tous mes cours du semestre.
من تمام دروس ترم خود را قبول شدم.
Il n' a pas validé son année à cause de deux matières.
او به دلیل دو درس، سال خود را تکمیل نکرد.



























