جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le tricot
[gender: masculine]
01
بافندگی, بافتنی
مثالها
Ma grand-mère m' a appris le tricot quand j' avais dix ans.
مادربزرگم بافتنی را به من یاد داد وقتی ده ساله بودم.
Le tricot est une activité relaxante pour beaucoup de gens.
بافندگی یک فعالیت آرامشبخش برای بسیاری از مردم است.
02
لباس بافتنی
مثالها
J' ai enfilé mon tricot préféré pour sortir.
من پلیور مورد علاقهام را برای بیرون رفتن پوشیدم.
Ce tricot en cachemire est très doux.
این پلیور کشمیری بسیار نرم است.



























