جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le tarot
[gender: masculine]
01
تاروت (ورق)
مثالها
Elle consulte le tarot pour savoir ce qui l' attend.
او برای دانستن آنچه در انتظارش است، تاروت را مشورت میکند.
Le lecteur de tarot a tiré trois cartes pour prédire l' avenir.
خواننده تاروت سه کارت کشید تا آینده را پیشبینی کند.



























