جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
son
01
(مال) او [صفت ملکی سوم شخص مفرد]
مثالها
Son frère habite à Paris.
برادرش در پاریس زندگی میکند.
Sa sœur travaille dans une école.
خواهر او در یک مدرسه کار میکند.
Le son
[gender: masculine]
01
صدا, صوت
مثالها
Le son de la musique est très fort.
صدای موسیقی بسیار بلند است.
J' entends un son étrange venant de la cuisine.
من یک صدای عجیب از آشپزخانه میشنوم.
02
سبوس, پوست گندم یا جو
مثالها
Le son est utilisé pour nourrir les animaux.
سبوس برای تغذیه حیوانات استفاده میشود.
Ce pain contient beaucoup de son.
این نان حاوی مقدار زیادی سبوس است.



























