جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
saillant
01
برجسته, برآمده
مثالها
L' os saillant de sa cheville inquiétait les médecins.
استخوان برجسته در مچ پایش پزشکان را نگران کرد.
Les rochers saillants rendent la navigation dangereuse.
صخرههای برجسته باعث خطرناک شدن ناوبری میشوند.
02
قابلتوجه, قابلملاحظه، مهم
مثالها
Voici les points saillants du rapport.
در اینجا نکات برجسته گزارش آمده است.
Son argument le plus saillant concernait l' économie.
قابل توجهترین استدلال او مربوط به اقتصاد بود.



























