جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le réservoir
[gender: masculine]
01
باک (اتومبیل)
مثالها
Le réservoir de la voiture est presque vide.
مخزن ماشین تقریباً خالی است.
Il faut vérifier le niveau du réservoir.
باید سطح مخزن را بررسی کرد.
02
منبع
مثالها
Le réservoir alimente toute la région.
مخزن کل منطقه را تأمین میکند.
On pêche dans le réservoir montagnard.
در مخزن کوهستانی ماهیگیری میشود.



























