جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le régime
[gender: masculine]
01
رژیم غذایی
مثالها
Elle suit un régime pour perdre quelques kilos.
او یک رژیم را برای کاهش چند کیلوگرم دنبال میکند.
Le médecin lui a conseillé un régime équilibré.
پزشک به او یک رژیم متعادل توصیه کرد.
02
حکومت, رژیم
مثالها
Le régime en place a été critiqué pour ses réformes.
رژیم حاکم به دلیل اصلاحاتش مورد انتقاد قرار گرفت.
Ce régime politique favorise la démocratie.
این رژیم سیاسی دموکراسی را ترویج میکند.



























