جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
provisoire
01
موقت, موقتی
مثالها
Ils habitent dans un logement provisoire.
آنها در یک مسکن موقت زندگی میکنند.
Le gouvernement a pris une mesure provisoire.
دولت یک اقدام موقت اتخاذ کرد.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
موقت, موقتی