جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le porte-bonheur
[gender: masculine]
01
طلسم خوش شانسی, وسیلهای که با خودش خوش شانسی میآورد.
مثالها
Il garde un trèfle à quatre feuilles comme porte-bonheur.
او یک شبدر چهاربرگ را به عنوان طلسم خوششانسی نگه میدارد.
Elle porte toujours son porte-bonheur avant un examen.
او همیشه قبل از امتحان طلسم خود را میپوشد.
porte-bonheur
01
شانس, خوشیمنی
مثالها
Il a un porte-bonheur secret qu' il ne montre à personne.
او یک نشانه خوشیمنی مخفی دارد که به کسی نشان نمیدهد.
Les bijoux porte-bonheur sont populaires pour les cadeaux.
جواهرات porte-bonheur برای هدیه محبوب هستند.



























