جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le poil
[gender: masculine]
01
مو (بدن), کرک
مثالها
Il utilise une cire pour enlever les poils de son torse.
او برای از بین بردن موهای سینهاش از موم استفاده میکند.
Les poils de ses sourcils sont très épais.
موهای ابروهایش بسیار ضخیم هستند.
02
پشم (حیوانات)
مثالها
Le poil de ce renard arctique devient plus épais en hiver.
خز این روباه قطبی در زمستان ضخیمتر میشود.
J' ai trouvé des poils de chat sur mon canapé.
من موی گربه را روی مبلام پیدا کردم.



























