جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La plongée
[gender: feminine]
01
شیرجه
مثالها
Il fait de la plongée tous les étés dans la mer Rouge.
او هر تابستان در دریای سرخ غواصی میکند.
La plongée sous-marine permet de voir des poissons exotiques.
غواصی به شما امکان میدهد ماهیهای عجیب و غریب را ببینید.
02
(هواپیما و پرنده و غیره) فرود عمودی, شیرجه
مثالها
La plongée de l' avion a surpris tous les passagers.
شیرجه هواپیما همه مسافران را متعجب کرد.
La plongée du marché a inquiété les investisseurs.
افت بازار سرمایهگذاران را نگران کرد.
03
(عکس یا فیلم) از زاویه بالا
مثالها
La scène a été filmée en plongée pour montrer la foule.
صحنه در plongée فیلمبرداری شد تا جمعیت را نشان دهد.
La plongée donne une impression de domination sur le sujet.
فیلمبرداری از بالا حس تسلط بر موضوع را میدهد.



























