جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le plafond
[gender: masculine]
01
سقف, تاق
مثالها
Le plafond de la chambre est peint en blanc.
سقف اتاق به رنگ سفید نقاشی شده است.
Il y a une fissure dans le plafond.
یک ترک در سقف وجود دارد.
02
(حقوق و غیره) حداکثر, بالاترین میزان، سقف
مثالها
Le plafond des salaires est fixé par la loi.
سقف دستمزدها توسط قانون تعیین میشود.
Ce prêt a un plafond de 20 000 euros.
این وام دارای حداکثر سقف 20,000 یورو است.



























