جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
imprimé
01
چاپی (پارچه), چاپ شده
مثالها
J' ai choisi une robe imprimée fleurs pour l' été.
من یک لباس چاپ گل برای تابستان انتخاب کردم.
Ces rideaux imprimés géométriques modernisent la pièce.
این پردههای چاپشده هندسی اتاق را مدرن میکنند.
L'imprimé
[gender: masculine]
01
پارچه چاپی
مثالها
J' ai acheté un imprimé tropical pour coudre une jupe.
من یک پرینت گرمسیری برای دوختن یک دامن خریدم.
Cet imprimé géométrique vient d' Afrique.
این پرینت هندسی از آفریقا میآید.



























