جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
gris
01
خاکستری, طوسی
مثالها
Le ciel est gris aujourd'hui.
آسمان امروز خاکستری است.
Elle porte une robe grise pour le mariage.
او برای عروسی یک لباس خاکستری میپوشد.
02
ابری, گرفته
مثالها
Aujourd'hui, il fait gris.
امروز، آسمان خاکستری است.
Le ciel devient gris avant la pluie.
آسمان قبل از باران خاکستری میشود.
03
(مو) سفید, جوگندمی
مثالها
Il a les cheveux gris à cause de son âge.
او به دلیل سنش موهای خاکستری دارد.
Elle a commencé à avoir des cheveux gris à 40 ans.
او در 40 سالگی شروع به داشتن موهای خاکستری کرد.
04
شنگول, نیمهمست
مثالها
Il était un peu gris après deux verres de vin.
او بعد از دو لیوان شراب کمی gris بود.
Elle rentre souvent un peu grise après les soirées.
او اغلب بعد از مهمانیها کمی مست به خانه برمیگردد.
Le gris
[gender: masculine]
01
رنگ خاکستری, رنگ طوسی
مثالها
Le gris est une couleur très populaire en décoration.
رنگ خاکستری یک رنگ بسیار محبوب در دکوراسیون است.
Il a mélangé du blanc et du noir pour obtenir du gris.
او سفید و سیاه را مخلوط کرد تا خاکستری به دست آورد.



























