جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le grand-père
[gender: masculine]
01
پدربزرگ
مثالها
Mon grand-père me racontait toujours des histoires.
پدربزرگم همیشه برایم داستان تعریف میکرد.
Nous allons rendre visite à notre grand-père ce week - end.
ما قصد داریم این آخر هفته از پدربزرگمان دیدن کنیم.



























