جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La fondation
[gender: feminine]
01
پیریزی, تاسیس، ایجاد
مثالها
Les ouvriers coulent la fondation du nouveau bâtiment.
کارگران پی ساختمان جدید را میریزند.
La fondation doit être solide pour supporter la maison.
پی باید محکم باشد تا خانه را تحمل کند.
02
بنیاد, موسسه
مثالها
La fondation finance des projets éducatifs dans le monde entier.
بنیاد پروژههای آموزشی را در سراسر جهان تأمین مالی میکند.
Elle a créé une fondation pour aider les enfants défavorisés.
او یک بنیاد برای کمک به کودکان محروم ایجاد کرد.



























