جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
détendu
01
آرام, رها، راحت، آسوده
مثالها
Il est détendu après une longue journée de travail.
او پس از یک روز کاری طولانی آرام است.
Elle se sent détendue en écoutant de la musique.
او هنگام گوش دادن به موسیقی آرام احساس میکند.



























