جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
douillet
01
گرم و نرم, نرم، راحت
مثالها
Ce fauteuil est très douillet pour lire un livre.
این صندلی برای خواندن کتاب بسیار راحت است.
Elle aime porter des vêtements douillets en hiver.
او دوست دارد در زمستان لباسهای راحت بپوشد.
02
نازک نارنجی
مثالها
Il est très douillet, il a toujours froid en hiver.
او بسیار سرمایی است، همیشه در زمستان سردش میشود.
Cette personne est douillette et évite les situations difficiles.
این فرد حساس است و از موقعیتهای دشوار اجتناب میکند.



























