جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le dossier
[gender: masculine]
01
پرونده, پوشه
مثالها
Le médecin consulte mon dossier médical.
پزشک پرونده پزشکی من را بررسی میکند.
J' ai rangé le dossier client dans l' armoire.
من پرونده مشتری را در کمد قرار دادم.
02
پشتی (صندلی), تاج (تخت)
مثالها
Le dossier de ce fauteuil est très confortable.
پشتی این صندلی راحلی بسیار راحت است.
Ajustez l' angle du dossier pour plus de confort.
زاویهٔ پشتی را برای راحتی بیشتر تنظیم کنید.
03
مسئله, موضوع
مثالها
Ce dossier politique est très sensible.
این پرونده سیاسی بسیار حساس است.
L' avocat étudie le dossier sous tous les angles.
وکیل پرونده را از همه زوایا بررسی میکند.



























