جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le câble
[gender: masculine]
01
کابل
مثالها
Le câble de mon téléphone est abîmé.
کابل تلفن من آسیب دیده است.
Il faut brancher le câble à l' ordinateur.
باید کابل را به کامپیوتر وصل کنید.
02
سیم
مثالها
Le câble du pont suspendu est très solide.
کابل پل معلق بسیار محکم است.
Il a cassé le câble en tirant trop fort.
او کابل را با کشیدن بیش از حد محکم شکست.



























