جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
cuire
01
پختن
مثالها
Elle cuit des pâtes pour le dîner.
او برای شام پاستا میپزد.
Je fais cuire le pain au four.
من نان را در فر میپزم.
02
از گرما پختن, جوش آوردن
مثالها
Je cuis des pâtes dans l' eau salée.
من پاستا را در آب نمک میپزم.
Fais cuire les carottes 15 minutes.
هویج را به مدت 15 دقیقه بپزید.
03
سوختن, احساس سوزش کردن
مثالها
La plaie me cuit quand je la nettoie.
زخم میسوزد وقتی آن را تمیز میکنم.
Le soleil lui fait cuire la peau.
آفتاب پوستش را میسوزاند.



























