جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La brochette
[gender: feminine]
01
سیخ (کباب)
مثالها
J' ai préparé des brochettes de poulet pour le barbecue.
من سیخهای مرغ را برای باربیکیو آماده کردم.
Trempez les brochettes en bois avant utilisation.
قبل از استفاده، سیخهای چوبی را خیس کنید.
02
تعداد زیادی (از), یک عالمه، یک دسته
مثالها
Une brochette de voitures bloquait la route.
یک سیخ از ماشینها جاده را مسدود کرده بود.
Le journaliste a interviewé une brochette de politiciens.
روزنامهنگار با یک سیخ از سیاستمداران مصاحبه کرد.



























