جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
boire
01
نوشیدن
مثالها
Je bois de l' eau tous les matins.
من هر صبح آب مینوشم.
Elle boit du café sans sucre.
او قهوه را بدون شکر مینوشد.
02
جذب کردن
مثالها
Le sol a vite bu toute l' eau de la pluie.
زمین به سرعت تمام آب باران را نوشید.
Ce vieux tapis boit toutes les taches.
این فرش قدیمی همه لکهها را مینوشد.
03
مشروب نوشیدن, مشروب خوردن، نوشیدنی الکلی خوردن
مثالها
Il a arrêté de boire après une longue thérapie.
او پس از یک درمان طولانی نوشیدن را متوقف کرد.
Elle boit toujours un verre de vin au dîner.
او همیشه یک لیوان شراب در شام مینوشد.
Le boire
[gender: masculine]
01
نوشیدن, عمل نوشیدن
مثالها
Le boire et le manger sont essentiels à la vie.
نوشیدن و خوردن برای زندگی ضروری هستند.
Le malade a refusé le boire pendant plusieurs jours.
بیمار برای چند روز از نوشیدن امتناع کرد.



























