جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le blues
[gender: masculine]
01
افسردگی, حزن، اندوه
مثالها
Elle a le blues depuis qu' elle a quitté son travail.
او از زمانی که شغلش را ترک کرد، بلوز دارد.
J' ai un peu le blues ce soir.
امشب کمی بلوز دارم.
02
بلوز, موسیقی بلوز
مثالها
Le blues est né dans le sud des États-Unis.
بلوز در جنوب ایالات متحده متولد شد.
J' aime écouter du blues le soir.
من دوست دارم عصرها بلوز گوش کنم.



























