جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La barbe
[gender: feminine]
01
ریش
مثالها
Il a une barbe longue et soignée.
او یک ریش بلند و آراسته دارد.
Sa barbe est blanche à cause de l' âge.
ریش او به دلیل سن سفید است.
barbe
01
حوصله سر بر, دردسر، گرفتاری، بس کن!
مثالها
Cette réunion, c' est la barbe !
این جلسه، چقدر خستهکننده است!
Barbe ! Arrête de parler !
**بارب! حرف زدن رو متوقف کن!



























