جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
aigu
01
تیز, نوکتیز
مثالها
Fais attention à ce couteau, il est très aigu.
مراقب این چاقو باش، خیلی تیز است.
Les montagnes avaient des pics aigus.
کوهها قلههای تیز داشتند.
02
شدید, حاد
مثالها
Le patient souffre d' une douleur aiguë au côté droit.
بیمار از درد حاد در سمت راست رنج میبرد.
C' est un cas aigu de pneumonie nécessitant une hospitalisation.
این یک مورد حاد از ذاتالریه است که نیاز به بستری شدن دارد.
03
(صدای) زیر
مثالها
La flûte produit un son aigu.
فلوت صدای زیر تولید میکند.
Elle a poussé un cri aigu en sursautant.
او هنگام وحشت زدگی فریادی نازک سر داد.
04
تند (ریاضی)
مثالها
Un triangle équilatéral a trois angles aigus.
یک مثلث متساویالاضلاع سه زاویه تند دارد.
45 ° est un angle aigu.
45° یک زاویه تند است.



























