جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
acheter
01
خریدن, خرید کردن
مثالها
Je vais acheter une nouvelle voiture.
من قصد دارم یک ماشین جدید بخرم.
Elle a acheté du pain ce matin.
او امروز صبح نان خرید.
1.1
برای خود خرید کردن, برای استفاده شخصی خریداری کردن
مثالها
Je m' achète une nouvelle robe.
برای خودم یک لباس جدید میخرم.
Elle s' achète souvent des livres.
او اغلب برای خودش کتاب میخرد.
02
رشوه دادن, خریدن
مثالها
Il a acheté le juge pour obtenir un verdict favorable.
او برای گرفتن حکم مساعد، قاضی را خرید.
Certains politiciens essaient d' acheter les votes des citoyens.
برخی سیاستمداران سعی میکنند آرا شهروندان را بخرند.



























