جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
superar
01
غلبه کردن
مثالها
Superamos muchas dificultades durante el viaje.
غلبه کردن به ما کمک کرد تا بر بسیاری از مشکلات در طول سفر غلبه کنیم.
Ella superó una enfermedad grave.
او یک بیماری جدی را پشت سر گذاشت.
02
بیشتر بودن
مثالها
El atleta logró superar su propio récord.
ورزشکار موفق شد رکورد شخصی خود را پشت سر بگذارد.
La temperatura superó los 40 grados ayer.
دما دیروز از 40 درجه فراتر رفت.
03
کنار آمدن
مثالها
Juan todavía no puede superar la ruptura con Ana.
خوان هنوز نمیتواند جدایی از آنا را پشت سر بگذارد.
Ella necesitó tiempo para superar su desengaño amoroso.
او برای غلبه بر ناامیدی عاشقانهاش به زمان نیاز داشت.



























