جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El corazonada
01
غریزه, احساس درونی
مثالها
Tuve una corazonada de que algo iba mal.
من یک حدس داشتم که چیزی اشتباه است.
Siguió su corazonada y tomó la decisión correcta.
او از شهود خود پیروی کرد و تصمیم درستی گرفت.



























