جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
obtuso
01
کندذهن, کمهوش، کودن
مثالها
El estudiante era un poco obtuso y necesitaba más explicaciones.
دانشآموز کمی کندذهن بود و به توضیحات بیشتری نیاز داشت.
A veces puede ser obtuso para entender chistes sencillos.
گاهی اوقات او میتواند در درک شوخیهای ساده کندذهن باشد.
02
کند
مثالها
Los estudiantes marcaron los ángulos obtusos en sus figuras geométricas.
دانشآموزان زوایای منفرجه را در شکلهای هندسی خود علامت زدند.
El ángulo obtuso de este paralelogramo es fácil de identificar.
زاویه منفرجه این متوازیالاضلاع به راحتی قابل شناسایی است.
