جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
grabado
01
حکشده
مثالها
El anillo tiene un nombre grabado en el interior.
حلقه یک نام حکاکیشده در داخل دارد.
La piedra estaba grabada con símbolos antiguos.
سنگ با نمادهای باستانی حکاکی شده بود.
El grabado
[gender: masculine]
01
حکاکی, کندهکاری
مثالها
El museo expone grabados del siglo XIX.
موزه حکاکیهای قرن نوزدهم را به نمایش میگذارد.
Compré un grabado antiguo en el mercado de arte.
من یک گراور قدیمی در بازار هنر خریدم.



























