جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
expreso
01
صریح, آشکار
مثالها
Dio instrucciones expresas para no abrir la puerta.
او دستورات صریح برای باز نکردن در داد.
Hay un aviso expreso en la entrada.
یک اخطار صریح در ورودی وجود دارد.
02
سریع السیر, پیشتاز
مثالها
Tomamos un tren expreso a Madrid.
ما یک قطار اکسپرس به مادرید گرفتیم.
El correo expreso entrega paquetes en un día.
پست سریع بستهها را در یک روز تحویل میدهد.



























