جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El diluvio
[gender: masculine]
01
بارش سنگین
مثالها
El diluvio inundó las calles del pueblo.
سیل خیابانهای روستا را غرق کرد.
El diluvio arruinó la fiesta al aire libre.
سیل مهمانی در فضای باز را خراب کرد.
02
سیلی از (چیزی), مقدار بسیار زیادی
مثالها
El cantante recibió un diluvio de aplausos.
خواننده یک سیل تشویق دریافت کرد.
Me llegó un diluvio de mensajes en el teléfono.
یک سیل پیام روی تلفنم به من رسید.



























