جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La constelación
[gender: feminine]
01
صورت فلکی
مثالها
Orion es una constelación visible en invierno.
شکارچی یک صورت فلکی است که در زمستان قابل مشاهده است.
La constelación de Casiopea tiene forma de " W ".
صورت فلکی کاسیوپیا شکل "W" دارد.
02
گروه, دسته
مثالها
6. Una constelación de artistas participó en el festival.
یک صورت فلکی از هنرمندان در جشنواره شرکت کردند.
La empresa reunió una constelación de expertos.
شرکت یک صورت فلکی از کارشناسان را گرد هم آورد.



























