جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
congelar
01
بهخاطر سرمای شدید آسیب دیدن
مثالها
Sus dedos se congelaron después de horas en la nieve.
انگشتانش پس از ساعتها در برف یخ زدند.
Me congelé los pies porque no llevaba botas adecuadas.
پاهایم یخ زد چون کفش مناسب نپوشیده بودم.
02
فریز کردن, منجمد کردن
مثالها
Voy a congelar la carne para que no se estropee.
من قصد دارم گوشت را منجمد کنم تا فاسد نشود.
Es mejor congelar las verduras recién cortadas.
بهتر است سبزیجات تازه بریده شده را منجمد کنید.



























