جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El combate
[gender: masculine]
01
نبرد, پیکار، مبارزه
مثالها
Los soldados participaron en un combate durante la noche.
سربازان در یک نبرد در طول شب شرکت کردند.
Muchos murieron en el combate final.
بسیاری در نبرد نهایی جان باختند.
02
نبرد, جنگ
مثالها
El combate de boxeo por el título mundial duró doce asaltos.
مبارزه بوکس برای عنوان قهرمانی جهان دوازده راند طول کشید.
Ambos peleadores mostraron gran respeto después del duro combate.
هر دو مبارز پس از نبرد سخت احترام زیادی نشان دادند.



























