جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La ciudadanía
[gender: feminine]
01
شهروندان
مثالها
La ciudadanía se reunió para votar en las elecciones.
شهروندی برای رأی دادن در انتخابات گرد هم آمد.
La participación de la ciudadanía es clave en una democracia.
مشارکت شهروندی در یک دموکراسی کلیدی است.
02
شهروندی, تابعیت
مثالها
La ciudadanía implica derechos y responsabilidades.
شهروندی شامل حقوق و مسئولیتها میشود.
La ciudadanía permite votar en las elecciones.
شهروندی اجازه رایدادن در انتخابات را میدهد.
03
وظایف شهروندی
مثالها
Todos debemos cumplir con la ciudadanía responsable.
همه ما باید شهروندی مسئولانه را انجام دهیم.
La educación fomenta la conciencia de la ciudadanía.
آموزش آگاهی از شهروندی را تقویت میکند.
