جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El augurio
[gender: masculine]
01
پیشبینی, پیشگویی
مثالها
Los astrólogos ofrecen augurios basados en las estrellas.
ستارهشناسان پیشگوییهایی بر اساس ستارهها ارائه میدهند.
Su augurio se cumplió después de pocos días.
پیشبینی او پس از چند روز به حقیقت پیوست.
02
نشانه, علامت
مثالها
El cuervo negro fue un augurio de mala suerte.
کلاغ سیاه نشانهای از بدشانسی بود.
La tormenta repentina se consideró un augurio.
طوفان ناگهانی یک پیشآگهی در نظر گرفته شد.



























