جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Arroyo
[gender: masculine]
01
نهر, رود
مثالها
El arroyo desemboca en el río principal.
جویبار به رودخانه اصلی میریزد.
Caminamos por el arroyo para pescar truchas.
ما در امتداد جویبار راه رفتیم تا قزلآلا صید کنیم.
02
فقر
مثالها
Muchas familias viven en un arroyo de pobreza.
بسیاری از خانوادهها در arroyo فقر زندگی میکنند.
La educación es clave para salir del arroyo social.
آموزش کلید خروج از فقر اجتماعی است.



























